دیکشنری
داستان آبیدیک
appointed lord {0} as {1}
فارسی
1
گیم، اینترنت و گجت
::
پادشاه {0} به عنوان {1} منصوب شد.
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
APPLIED OVERHEAD
APPLIED PROBABILITY
APPLIED RESEARCH AND DEVELOPMENT
APPLIED SEISMOLOGY
APPLIED STATISTICS
APPLIER
APPLIQUE
APPLY
APPLY TO
APPLY WITHIN
APPLYING OVERHEAD TO PRODUCTION
APPOINT
APPOINT TO
APPOINTED
APPOINTED AGENT
APPOINTED LORD {0} AS {1}
APPOINTEE
APPOINTIVE
APPOINTMENT
APPOINTOR
APPORTION
APPORTION OUT
APPORTIONMENT
APPOSE
APPOSITE
APPOSITELY
APPOSITENESS
APPOSITION
APPOSITIONAL
APPOSITIONALLY DEFIANT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید